به یُمن خجسته روزعیدغدیرخم
آن جامع خیر و خوبی آمد
نورالدین میرفخرایی
پیغمبر حق به شادی آواز
درداد و نمود راز ابراز
یعنی اسداللهِ معظّم
غرّید و غدیر گشت آغاز
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
شد لحظه آنکه خلقِ آگاه
گویند:علی بوَد مِنَ الله
شاهانِ دگر غلام باشند
گر هست علی به مردمان شاه
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
خاتم به فقیر خسته در دم
بخشید و رها نمودش ازغم
منظور«وَالعادیاتِ ضَبحا»
کس نیست به جزعلی درعالم
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
در سوره رَعد، آیه هفت
ذکر صفت تو درمیان رفت
تو هادی و مُنذر جهانی
قانون نجات و قائد زَفت
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
در منزلت تو«هَل اَتی»بس
انکار تو هست کار ناکس
در کام تو مرگ شهد و شکّر
دنیای دنی تو را چو محبس
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
در مَنقبت تو«یَومَ نَدعوا»
نازل شده بر نبیّ خوشخو
از روز حساب نیست باکش
آن را که سوی علی کند رو
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
ای یار رسول در مَعارک
ای معبرعشق را تو سالک
در بدر و اُحُد،حُنَین و خیبر
ابلیس به دست توست هالک
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
آن بار امانتی که یزدان
سنجید و نهاد دوشِ انسان
مانا که ولایت علی بود
این نیست نهان ز اهل ایمان
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
در بستر مصطفی غُنودی
غم از دل پاک او زدودی
تو خالق«لَیلَة المَبیت»ی
خواب از چشم عدو ربودی
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
در دیده توست کاخ چون خاک
زیر قدم تو هست افلاک
مُهرِ تو به سینه ام شده حک
مِهر از تو توان برید؟ حاشاک
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
ای بهر خدا رفیقِ صادق
او بر تو همیشه محو و عاشق
می ترسم از آنکه کفر گویم
ازهجر تو می کند خدا دق
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
در شارع عام می زنم جار
دل برده ز من امام اَبرار
«فخرا»نه فقط اسیر دامش
خلقی به کمند او گرفتار
اینک گهِ پایکوبی آمد
آن جامع خیر و خوبی آمد
توضیح: درشعر بالا به ترتیب به آیه ۶۷ و ۵۵ سوره مائده،آیه ۱ سوره والعادیات،آیه ۷ سوره رعد، آیه ۱ سوره انسان،آیه ۷۱ سوره اسری،آیه ۷۲ سوره احزاب،وبالاخره آیه ۲۰۷ سوره بقره اشاره شده که جملگی در شأن قرآن ناطق و شیر خدا حضرت علی(ع) نازل گردیده اند.
خم غدیر
ونوس جامیپور
جامی از جنون جاری، مست و رو به راه امشب
قاصدک چه میداند از غم نگاه امشب
آسمان در این ساعت، سوگوار سوداها
هان ستاره میمیرد، از غروب ماه امشب
قحطی مسلمانی، عارفان ایرانی
محرمی نمیگوید درد دل به چاه امشب؟
کوچههای بیعابر، مرگ مبهم شاعر
صبح میشود حاصل در شب سیاه امشب
روی گونه میلغزد، مثل اشک میلرزد
عرش عالم و آدم، اقتدار شاه امشب
خاک خسته و خالی از خیال عیاری
وامصیبتا کوفه، قلب قتلگاه امشب
پردهدار میخانه عاقبت نمایان شد
از خم غدیر آمد جرعهای گواه امشب
مست معنی نام یاعلی و یا مولا
با سماع میخواند شیخ خانقاه امشب
حرز و حائل عالم بسته شد به نام او
روزگار بیداری، شعر پا به ماه امشب
قامت قدمهایش کهکشانی از رؤیا
چشم آسمان روشن میشود به ماه امشب
شما چه نظری دارید؟